دانلود رمان سیاژ (جلد دوم) از الهه محمدی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۹۵۶
خلاصه رمان:
فهمید بغضش شکسته. صدایش می لرزید. محال بود بی تفاوت شان شود. احسان از جنس خودش بود. همانطور که او نمی توانست همسرش را بین مرگ و زندگی رها کند، او هم قادر نبود عشقش را ببوسد و کنار بگذارد. عشق به خانواده و هستی اش را. آن شب وقتی با هستی حرف میزند، در گوشش گفت: “عین نخودی ام برای کسایی که میخوان گُل بزنن. هی توپ شون بهم میخوره. نه بازیکنم نه گُلر. ولی وسط بازیام. بازی ای که ربطی بهم نداره …
قسمتی از رمان سیاژ :
یادآوری آن روزها، اعصاب بهمن را متشنج کرد.
از کنار هستی بلند شد دوباره سیگاری آتش زد و به دودش چشم دوخت. دور حیاط راه افتاد.
صدای همهمهی آن شب، جیغ ها و نفرین های مادر توی گوشش نشست.
پس افتادن و جمع کردن دخترها و عروس ها دور خودش از بچگی یادش بود.
مادرش به سر و صدا و جمع کردن آدم ها دور خودش علاقه دارد شاید دلیل لالمونی گرفتن پدرش، آن رفتار زن بود.
دختری شانه اش را میمالید و دیگری آب قند به حلقش میریخت.
خواهر بزرگتر نیز که واسطه ی ازدواجش شده بود، چپ چپ نگاهش میکرد
نفهمید به خاطر رودستی ست که خورده یا حال مادرش اما صورت زن برادرهایش گل انداخته بود.
به او لایک میدادند به عنوان اولین نفر از افراد ذکور آن خانواده مقابل یکه تازی های مادرش ایستاده است. دل پرخونی داشتند.
خصوصا اینکه هیچ کدام نتوانستند پسری باردار شوند.
انگار بعد از آن دو پسر، همهی امیدش به بهمن بود و بچهی برادرش تا او را روسفید کنند.
او هم اینطور در کاسه اش گذاشت.
چشم مادرش که باز شد و به او افتاد …