ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

رمان پاسار از نویسنده اعظم کلانتری با لینک مستقیم

دانلود رمان پاسار از نویسنده اعظم کلانتری کاملا رایگان

ژانر رمان: عاشقانه، معمایی

تعداد صفحات: 2389

خلاصه رمان: امیرحسین رابطه‌ خوبی با پدر و مادر و پدربزرگش ندارد، چون دوران کودکی سختی داشته. اما مادربزرگش همیشه پشتیبانش بوده. حالا که بزرگ شده و به موفقیت رسیده، ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهای قدیمی خانواده را برملا می‌کند و زندگی او را زیر و رو می‌کند …

قسمتی از رمان پاسار

پتوی رومبلی را به کندی از روی پاهایش کنار زد. پلک‌های خسته و سرخ از بی‌خوابی‌اش را با کف دست فشرد. هیچ وعده‌ی خوابی نباید محقق می‌شد. قرص خواب هم افاقه نکرده بود به صدای بلندی که از توی خیابان شنیده بود. بی‌خواب شده و از همان نیمه شب دیگر خواب به چشمانش راه نیافته بود. انگشت اشاره‌اش را از لای کتاب برداشت و تکانی به بدن خشک شده‌اش داد و از روی صندلی راک بلند شد. کتاب را برعکس روی صندلی گذاشت و چشم دوخت به پنجره‌ی پرده پوش هال این پرده‌های تیره رنگ بی‌شک خوشایند مهمان جدید خانه‌اش نبود اما برای او اهمیت چندانی نداشت. نمی‌خواست حساسیتی نشان بدهد که هیچ به او نمی‌آمد. یک قول داده و می‌خواست به همان پایبند بماند باقی همه فکرهای بی‌خودی بود که باید از ذهن دور می‌ریخت.

تی‌شرتی که دیشب از تن درآورده بود برداشت و پوشید. آب گذاشت جوش بیاید، یکی از کلیدها را روی این گذاشت و در همان حال که چمدان بزرگی را به اتاق خواب می‌برد تا لباس‌هایش را جمع کند، فنجانی قهوه‌ی فوری نوشید. گوشی را برداشت و صفحه‌اش را روشن کرد. دست به کمر گرفت و با لمس صفحه شماره‌ی بنیامین را گرفت. شعری عاشقانه پیشواز سیم کارت‌اش بود. -سلام آقا. ابروی امیرحسین بالا کشیده شد بابت لحن سرسنگین و آقایی که او تنگ سلام تحویل داد اما اهمیت نداد و گفت: علیک چه خبره؟ کار داشتی؟ می‌خواستم ببینم اگه اومدنی هستین، من بمونم تا برسين. مهمون دارین. -کی اومده اونجا؟ -زیاد حرف نزد، سراج نامی هست. امیر حسین لحظه‌ای مکث کرد و گوشی را توی دست جا به جا کرد: بگو بشینه می‌آم. صدای

بنیامین قطع و وصل می‌شد اما همین را شنید که چه کار کند تا او برسد، که تلخ شد: اگه زحمتت نمیشه یه چایی یا قهوه بده دستش تا برسم، همینم من باید بگم؟ بنیامین با صدایی پایین نگاهی به سر و وضع به نسبت خوب مرد انداخت و زیر لب گفت: درد بخوره! -امروز چه مرگته تو؟ صدای تند امیر حسین او را به خود آورد و کوتاه جواب داد: چیزی نیست آقا. -همین قدر که بلدی مشتری بپرونی، یکی دو تا دو تا هم جذب کن. ده دقیقه دیگه اون جام. گوشی را روی میز عسلی گذاشت و به اتاق خواب برگشت نگاهی به لباس‌ها انداخت دیگر فرصتی برای جمع کردن نبود شلوار کتان قهوه ای و پیراهنی روشن انتخاب کرد سوییچ را برداشت و رفت. بین آپارتمان تا بنگاه، دو خیابان فاصله بود. با رسیدنش بنیامین که روی صندلی او نشسته بود بلند شد و بی‌لبخند …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
امیرحسین رابطه‌ خوبی با پدر و مادر و پدربزرگش ندارد، چون دوران کودکی سختی داشته. اما مادربزرگش همیشه پشتیبانش بوده. حالا که بزرگ شده و به موفقیت رسیده، ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهای قدیمی خانواده را برملا می‌کند و زندگی او را زیر و رو می‌کند ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: پاسار
  • ژانر: عاشقانه، معمایی
  • نویسنده: اعظم کلانتری
  • ویراستار: ناول تایم
  • تعداد صفحات: 2389
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • برچسب ها:
  • admin
  • 34 بازدید
  • 50,000 تومان
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان پاسار از نویسنده اعظم کلانتری رمان رایگان بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
دیگر نوشته های
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.