ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

رمان افرای ابلق از نویسنده بنفشه و آرام با لینک مستقیم

دانلود رمان افرای ابلق از نویسنده بنفشه و آرام کاملا رایگان

ژانر رمان: عاشقانه، روانشناسی، رئال، مافیایی، آسیب اجتماعی

تعداد صفحات: 2244

خلاصه رمان: او وکیلی مشهور بود، اما در پستوهای ذهنش، پارافیلیایی عجیب خانه داشت؛ رازی که او را از جهان جدا کرده بود. تا روزی که من، موجودی با زخم‌های پیدایش، وارد زندگی‌اش شدم… من، که همیشه حاشیه‌ نشین بودم، ناگهان به جمع عجیبی پیوستم: آدم‌هایی با روان‌های خط‌خطی، هر کدام نقش‌ و نگاری از درد و عشق. زندگی‌ام تبدیل به تابلویی ابلق شد؛ ترکیبی از سقوط آزاد، عشقی ناخوانده، و صعودی غیرممکن …

قسمتی از رمان افرای ابلق

وارد سالن شدم. آقای مقدسی سر میز منشی ایستاده بود. اروم نزدیک شدم. با اخم نگاهم کرد و گفت: برای من استعفا می‌نویسی!؟ برگه رو مچاله شده پرت کرد سمت من. ترسیده گفتم: من… من که کارم رو تحویل دادم… فاصله بین ما رو پر کرد و با داد گفت: بد میکنم لطف می‌کنم میگم بیاید کار کنید؟ بعد شما چش سفیدها سال نشده استعفا می‌دین که پشت سر من حرف بزنن که بگن علی مقدسی دخترها رو چکار می‌کنه همه به دلایل شخصی استعفا میدن. عقب عقب رفتم و نمی‌دونستم چی بگم. فقط می‌خواستم برم کیفم رو بردارم و فرار کنم. پول و کارتم تو کیفم بود! صورت برافروخته آقای مقدسی و چشم‌های سرخش داد می‌زد حسابی گیجه. خواستم از کنارش برم سمت میز و کیفم رو بردارم که یهو گردنم رو گرفت. شوکه شدم و شاکی گفت: فردا

صبح اول وقت اینجایی و گرنه جنازه‌ات رو می‌فرستم بهزیستی… با این حرف هولم داد. از حرکتش پرت شدم عقب. پشت سرم خورد به لبه آبسردکن و دنیا سیاه شد. با خنکی صورتم چشم‌هام رو باز کردم. چشم‌هام و پیشونیم مجدد خنک شد. پلک زدم تا تاری دیدم کنار رفت. دوتا صورت نگران خیره به من بود. آقای اصغری و آقای تاجیک هر دو بالای سرم بودن. آقای اصغری سریع گفت: خداروشکر بهوش اومد… آقای تاجیک گفت: یه آب قند درست می‌کنی اصغری؟ سعی کردم خودم رو بالا بکشم. آقای اصغری بلند شد و آقای تاجیک کمک کرد بشینم. کت طوسیش رو بیرون آورده بود. پیراهن سفیدش انگار بیشتر از همیشه بوی عطر می‌داد. چون با وجود ماسکم هم حس می‌شد. خودم رو عقب کشیدم تا به دیوار تکیه بدم و ازش دور شم. چشم‌هاش زیادی

نافذ بود. آروم گفتم: سرم خورد به این… به آبسرد کن اشاره کردم‌. سری تکون داد و گفت: می‌دونم… علی گیج بود پایین پله‌ها افتاد… زنش تازه اومد و بردش! یهو بغض کردم. سرم تیر کشید و چشم‌هام رو بستم. گرمای دستی رو گونه‌ام نشست. موهام رو از رو صورتم کنار داد و آروم و نجوا گونه گفت: می‌خواست باهات کاری کنه؟ چشم‌هام رو باز کردم. از نزدیکیش با خودم جا خوردم. ضربان قلبم اوج گرفت و با تکون سر گفتم نه. چشم‌هام رو بستم چون تاب دیدن این فاصله کم رو نداشتم و گفتم: استعفا دادم… عصبانی شد… اشکم مجدد ریخت و با بغض بزرگی گفتم: من خیلی خسته‌ام… آقای اصغری با آب قند اومد و گفت: این خدمت شما من برم نگهبانی خالی نباشه. نگاهش کردم. چشم‌هام خیس بود. آقای اصغری گفت: درد داری زنگ بزنم آمبولانس؟ آقای تاجیک …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
او وکیلی مشهور بود، اما در پستوهای ذهنش، پارافیلیایی عجیب خانه داشت؛ رازی که او را از جهان جدا کرده بود. تا روزی که من، موجودی با زخم‌های پیدایش، وارد زندگی‌اش شدم... من، که همیشه حاشیه‌ نشین بودم، ناگهان به جمع عجیبی پیوستم: آدم‌هایی با روان‌های خط‌خطی، هر کدام نقش‌ و نگاری از درد و عشق. زندگی‌ام تبدیل به تابلویی ابلق شد؛ ترکیبی از سقوط آزاد، عشقی ناخوانده، و صعودی غیرممکن ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: افرای ابلق
  • ژانر: عاشقانه، روانشناسی، رئال، مافیایی، آسیب اجتماعی
  • نویسنده: بنفشه و آرام
  • ویراستار: ناول تایم
  • تعداد صفحات: 2244
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • برچسب ها:
  • admin
  • 25 بازدید
  • 60,000 تومان
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان افرای ابلق از نویسنده بنفشه و آرام رمان رایگان بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.