دانلود رمان همین که کنارت نفس میکشم از رها امیری کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات: ۱۴۵
خلاصه رمان:
این رمان در مورد دختری به اسم هیفا که طراح لباسه و به یه سری دلالیل از خانواده اش جدا شده و با دوتا از دوستاش زندگی میکنه و با همدیگه مزون لباس زدن. هیفا بخاطر اینکه به زور شوهرش ندن به همه گفته که به دختر تمایل داره. تا اینکه سر و کله ی هاکان، تاجر معروف ترکی پیدا میشه و …
قسمتی از رمان همین که کنارت نفس میکشم :
این روزها بیشتر از همیشه ارامم.
نه جای خالی نوازش های مادرم را حس می کنم، نه جای خالی پدری که قرار بود تکیه گاهم باشد…
این روزها را بی نهایت دوست دارم. در این یک ماه ونیم خیلی چیزها برایم رنگ دیگری گرفته…
نمی خواهم به اخرش فکر کنم… فقط الان رامی خواهم…
بوی عطر بی نظیره هاکان را… سینه های ستبرش را برای ارامش… و صدای بمش را برای دلگرمی…
-هيفا؟
سرم را بلند کردم این لحن صدا کردنش اصلا خوب نبود.
با بغضی که سعی در پنهان کردنش داشت گفت: بپوش بریم جایی؟
– چیزی شده؟
– اره… توبيا؟
کیفم را برداشتم، می دانستم تا آنجا نباید سوالی بپرسم.
مهسارا صدا زدم: مهسا حواست باشه برمی گردیم.
خودش پشت فرمان نشست. هوا داشت تاریک میشد.
هر چه بیشتر می رفت بیشتر نگران می شدم کمی دورتر از عمارت هاکان پارک کرد چیزی نمی گفتم او هم چیزی نمی گفت.
اصلا چه داشتم که بگویم؟! دقایقی بعد قامت هاکانم رادیدم و دختری که کنارش بود! بی نهایت لوند و زیبا.
حوریه با بغض نگاهم کرد. باهم سوار بی ام دابلیو هاکان شدند.
خنده های خواستنی دختر مثل یک نیروی گرمایشی عمل می کرد. تمام تنم داشت می سوخت.
حوریه پشت سرشان راه افتاد.
– بهت گفتم با هر کی میخوای باش! اما هاکان نه. گوش نکردی!