دانلود رمان مهره اعتماد از مهدیه شرفخانی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات: 1831
خلاصه رمان:
هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت ! هدی تمام سعیاش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر و پدرش رو ازش گرفته بیرون بیاد و به گذشته فکر نکنه اما درست زمانی که فکر میکنه از شر این سایه خلاص شده…
قسمتی از رمان مهره اعتماد:
دستان چروکیده اش را تکیه گاه کرد و از جا بلندشد. رفتم سمتش و گونه اش را بوسیدم…
و چادر را از روی سرش برداشتم و مشغول تازدنش شدم. اشاره ای به کیسه های پلاستیکی که در ورودی اتاق گذاشته بودم، کرد.
چرا خریدارو نذاشتی توی آشپزخونه گلکم؟ چادر را تا زدم لای سجاده گذاشتم و جا دادم داخل کمد و برگشتم سمتش.
آخه اینقدر خوشگل نماز میخونی که حواس آدم رو پرت میکنی خانم خانما!
خریدها را برداشت و خنده کنان گفت: اَی دخترک زبونباز.
من هم همراهش باسرخوشی خندیدم. همینطور که لبخند کم جانی روی لبش بود از اتاق خارج شد.
وقتی که کاملا از اتاق بیرون رفت خنده ی سرخوشم به لبخندی تلخ تبدیل شد.
پاهایش دیگر نای راه رفتن نداشتند. اوضاع قلبش هم تعریف نداشت.
اقتضای سنش بود. امسال هفتاد و سه سالش…
این اتفاقات چندسال اخیر هم بیشتر از قبل شکسته ترش کرده بود.
هردوی ما هم از کسی ضربه خوردیم که برایمان بینهایت عزیز بود و حاضر بودیم جانمان راهم برایش بدهیم اما حیف….
در حین اینکه لباس هایم را عوض میکردم، داشتم حساب و کتاب هم انجام میدادم.
با حساب و کتاب و محاسبه ی من تا یکی دو ماه دیگر میتوانستم عزیز را برای عمل قلب در بیمارستان بستری کنم.