دانلود رمان نقطهی ضعف اثر آنتونیوس سارامارکیس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مردی هنگام صرف نوشیدنی بعدازظهر خود در کافه اسپورت توسط دو مأمور رژیم دستگیر می‌شود -هرچند که ما دقیقا نمی‌دانیم که جرم او چیست و او مضنون به چیست، و ظاهرا خود او نیز چیزی نمی‌داند. آنچه در ادامه می‌آید سفری با ماشین به سمت دفتر مرکزی شعبه ویژه است و بازجویی ای که بدون شک آنجا در انتظار او است …
باز هم یک موفقیت دیگر برای سازمان ویژه! با وجود این، ناگزیرم توضیحات بیشتری بدهم. صبح دوروز پیش مأمورین ما چهارنفر مظنون را بلافاصله پس از دست گیری آن‌ها برای اولین بازجویی به اتاقم آوردند؛ ولی قبل از این که من بتوانم کوچک ترین سؤالی مطرح کنم یکی از این چهار نفر علی رغم هوشیاری مأمور بن محافظ ما غفلتاً از یکی از جیبهایش یک کپسول خیلی کوچک سیانور بیرون آورد، و زیر دندان هایش خورد کرد و جا به جا مرد! تصور نمی‌کنم که لزومی داشته باشد که من وارد جزئیات این مرگ بشوم که در هر صورت
موضوع قابل اهمیتی نیست من بی درنگ رئیس را در جریان این حادثه قرار دادم. در بالا نوشتم او سرانجام همه اشخاص مظنون در جریان “کاغذ توالت دستگیر شدند هرچهار نفرشان صریحاً به گناه خودشان اعتراف کردند”. مقصودم این است که چهارمین فرد مشکوک وضعش مثل سایرین بود، علی رغم آنکه نه من فرصت پیدا کردم که کمترین سؤالی از او بکنم و نه او فرصت پیدا کرد که کم ترین جوابی به من بدهد ولی در حقیقت، خودکشی او نشان دهنده‌ی چه چیزی است؟ آیا جز اینکه به گویاترین وجهی بیان کننده‌ی گناهکاری او باشد چیز
دیگری است؟ از ماشین کردن دست برداشت و قسمتی از گزارشی را که تازه ماشین کرده بود، یعنی از ابتدای صفحه‌ی دوم به این طرف را دوباره خواند. ایرادی نداشت. جز این که یک «نه» را دوبار ماشین کرده بود. یکی از آن دو را با علامت ضربدر (x) از بین برد و ادامه داد: ابتدا به طور خلاصه، ولی دقیق جریان کاغذ توالت را شرح می‌دهم بعد وارد جزئیات بازجویی خواهم شد. “صبح پریروز، یعنی در ۱۴ همین ماه قطار باری ساعت یازده و پنج دقیقه تازه وارد ایستگاه راه آهن شده بود. کارگران راه آهن مشغول پیاده کردن محموله‌ی …
نشانی اصلی این پست در سایت رمان بوک به آدرس: رمان نقطهی ضعف
