دانلود رمان بی گناه از نگار فرزین کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۸۱۸
خلاصه رمان:
-دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمیفهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بیمقدمه؟ آرشی که من میشناختم اهل پرسیدن این نوع سوالها نبود. آرشی که من میشناختم، باید مثل هر شب بعد از این که لباسهایش را در میآورد بدون کلمهای حرف به گوشه تخت میخزید، پشت به من میکرد و تا صبح میخوابید. نه این که جلوی رویم بایستد و سوالی را بپرسد که جواب آن را به خوبی می دانست. هیچ کس به خوبی آرش از میزان عشق و علاقه من به خودش آگاه نبود. پس چرا داشت این سوال را میپرسید؟ …
قسمتی از رمان بی گناه :
چراغ دستشویی را روشن کردم و در را باز گذاشتم تا با نور اندکش هال را روشن کند.
گریه آذین شدت بیشتری گرفت گرسنه اش بود. من هم گرسنه بودم ولی چیزی برای خوردن نداشتیم.
باید از خانه بیرون میرفتم و چیزی میخریدم. ولی من جایی را نمیشناختم این محله را بلد نبودم.
اصلا چطور می توانستم این موقع شب از خانه بیرون بروم؟ من هیچ وقت این موقع شب تنها از خانه بیرون نرفته بودم.
عزیز خیلی بد میدانست دختر موقع تاریکی هوا بیرون از خانه باشد. میگفت یک دختر خوب و خانواده دار باید قبل از تاریکی شدن هوا به خانه برگردد وگرنه مردم برایش حرف در میاورند.
اگر این موقع شب از خانه بیرون میرفتم و یکی من را می دید چه جوابی باید میدادم؟
همسایه ها در موردم چه فکری میکردند؟ با خودشان نمیگفتند یک زن تنها این موقع شب کجا میرود؟