دانلود رمان مسحور از فائزه فاتحی آوری کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۲۰۸۷
خلاصه رمان:
“مسحور” جدال بین احساس و غرور دو نفر… از یک طرف دختری که جسورانه بزرگترین بحرانش رو از سر میگذرونه و در مقابلش مردی که باعث این بحران بوده، مجنون وار دل میبازه و سعی میکنه با بهونه جبران مافات همون بحران، حرف دلش رو به کرسی بنشونه …
قسمتی از رمان مسحور :
چند ساعتی میشد مهمونی شروع شده ولی خبری از خانوم مهندسی نبود که او منتظرش بود.
بدون توجه به دختری که هر لحظه صمیمی تر از قبل خودش رو به او نزدیک میکرد، راه میفته بره پیش امین که کنار چندتا دختر و پسر ایستاده بود.
از دور امین توجهش به اخم روی صورت پسر عموش جلب میشه و پس از نزدیک شدنش میپرسه: چیه امیر انگار بهت خوش نمیگذره؟
امیر پس نیم نگاهی به جمع دست امین رو میکشه و میبرتش سمت دیوار کنار ورودی سالن و کمی طلبکار بهش میتوپه.
-مگه نگفتی شریکت دعوتش کرده پس کو؟
-ای بابا امیر حواست هست از عصر منو با این سوال کلافه کردی؟ خب حتما نمیاد تو هم به نگاهی به این همه چشمهای منتظر دور و برت بنداز اون دخترهی یخ رو یادت میره.
_خدایی خسته شدم مثل چی میچسبن به آدم، دلم هوای یه دختر جدی رو کرده که محل سگ به آدم نندازه.
هر دو بلند میزنن زیر خنده که امین با دیدن دو دختری که وارد سالن میشن میزنه رو بازوی پسر عموش.
_امیر اونجا رو …
امیر برمیگرده سمتی که نشون میده و بالاخره اونی که همه شب منتظرش بود رو میبینه و با کج خندی میگه: شب من تازه قراره شروع بشه.
-فکر نکنم چون انگار قصد رفتن دارن!
امین درست میگفت، میبیننشون که از همون جلوی در دارن با انزجار به محیط مهمونی نگاه میکنن و تقریبا برگشتن سمت ورودی …