دانلود رمان طالع آغشته به خون از مهلا حامدی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی، انتقامی، هیجانی
تعداد صفحات: ۵۱۰
خلاصه رمان:
بهش میگن گورکن، یه قاتل زنجیرهای حرفهای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک بکشه! و با چهرهی واقعی او آشنا بشه… حکم میگه که باید اسیر بشه، اسیر او اما…
قسمتی از رمان طالع آغشته به خون :
(آیلا) همانطور که لقمهی در دهانم را میجویدم کوله ام را روی دوشم انداختم و خم شده مشغول گره زدن بند پوتینم شدم.
خواب مانده بودم و حسابی دیرم شده بود.
همین که آمدم قامت راست کنم دو جفت کفش براق مردانه جلوی چشمم ظاهر شد و لحن تحقیرآمیزش در گوشم پژواک:
مگه سگ های ولگردم تو این خونه راه میدن؟؟
از روی دو زانو بلند شدم و نگاهم را بالا کشیدم. اخمانش به شدت در هم بود و چشمان خاکی رنگش ریز شده برندازم میکرد.
عمیق بهش خیره شدم دلتنگش بودم: سلام داداش.
چنگی بین موهای طلاییاش کشید و از لای دندان های چفت شده اش لب زد: چند بار بگم من برادر توی ولگرد نیستم.
نفسم را آه مانند بیرون دادم. دلتنگش بودم به اندازهی یکسالی که ندیده بودنش نه به اندازهی سال هایی که مرا پس میزد.
تسلیم وار دست بالا بردم و گفتم: درست میگی ببخشید.
خواستم از کنارش بگذرم که دستش بند کوله ام شد و گفت: تا جایی که میدونم بابا دیگه نمیخواست تو این خونه باشی چرا برگشتی؟
لعنتی به شانس بدم فرستادم اورهان امکان نداشت دربارهی حضورم در خانه چیزی به آقا نگوید.
حالا علاوه بر خودم خاله سونگول هم تو دردسر میافتاد …