خلاصه کتاب
بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این تبعید را پسر خوانده پدر و خود پدر میدونه. او در اینبازگشت میخواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به عمارت درست در شب یلدا آغاز میکند...