خلاصه کتاب
فرزاد، مردی تند مزاج با حسادتهای بیمارگونه، سالهاست درگیر ناتوانی است. این مشکل روابطش را ویران کرده تا اینکه چشمش به نیکا، دختر هفده سالهای میافتد. وسواس فرزاد به حدی میرسد که با تهدید و اجبار او را به عقد خود درمیآورد. حالا حضور این دختر جوان با اندام ظریفش، فرزاد را در گرداب درماندگی فرو برده است ...