خلاصه کتاب
خورشید زن جوان نویسنده ست که به تازگی از همسرش جدا شده اما به خاطر مهریه و نفقه ای که شوهرش نمیپردازه باهاش درگیره. تصمیم میگیره بره سراغ سهیل که گذشته مشترکی باهم داشتن تا سهیل وکالتش رو برای مهریه به عهده بگیره اما بخاطر گذشته خجالت میکشه باهاش روبرو بشه تا اینکه اتفاق تلخی براش میفته و مجبور میشه سهیل رو خبر کنه... سهیلی که ازدواج اشتباهش رو از چشم خورشید میبینه...