دانلود رمان یغما از مریم عباسقلی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجباری، همخونه ای
تعداد صفحات: 1793
خلاصه رمان:
یغما برای انتقام پس ازشش سال به ایران برمیگرده. نزدیک به عمران و هامون میشه و تنها سلاحش دلبریهای زنانهای هستن که خوب یاد گرفته ازشون استفاده کنه. غافل از اینکه این دلبریها باعث میشه تا عمران…
قسمتی از رمان یغما:
رد نگاهم را می گیرد و به سر رسید می رسد. انگشت اشاره ام را مقابلش با عصبانیت تکان می دهم.
تو به چه حقی به وسایل من دست زدی؟ نمی دانم حسش در آن لحظه چیست اما طرز نگاهش را دوست ندارم.
طرز نگاهش را دوست ندارم و باز هم دلم برایش ضعف می رود…
عصبی و ناراحت از سوء تفاهم ایجاد شده هستم و باز هم عاشقانه دوستش دارم.پوزخندش پررنگ تر می شود.
اتفاقا خوب شد که خوندمش،خوبه که آدم چشمش به روی
یک سری حقایق باز بشه،واقعا برای خودم متأسفم که طی پنج
سال زندگی مشترکم نفهمیدم چشم خواهرم، دنبال شوهرمه.
نفهمیدم چه شد، چرا اختیارم را از،دست دادم، اما به خودم که
آمدم، کف دست و انگشتانم می سوخت و جای پنج انگشتم روی
صورتی که جز نوازش از دست های سهراب نصیبش نشده بود
مانده بود و مسیر باریکی از خون،از گوشه ی لبش تا زیر چانه اش راه یافته بود.
با چشم های اشک آلودش فقط نگاهم کرد. از تهمت متنفرم ترلان.
اون چیزهایی که تو خوندی،یک سری احساس پوچ و مزخرف دخترونه، توی یه سن حساس بوده…
توی اوج تنهایی هام کسی جز سهراب نبود، عمو هم انقدر سرش رو به کار گرم کرده بود…
که اصلاً حواسش به ما نبود، وابستش بودم، همیشه می ترسیدم ازدواج کنه و از پیشم بره و تنهاتر بشم…
اون حامیم بود اما من انقدر که دوستش داشتم فکر میکردم سهراب حق من از زندگیه.