ژیار، مردی کُرد است که برای محافظت از مادر و برادر کوچکاش در برابر پدر ستمگرش، ناچار شغل تاریک اجدادش را میپذیرد – شغلی که جز مرگ و خون چیزی برایش ندارد. اما وقتی در یک درگیری، همسر و فرزندش کشته میشوند و خودش به کما میرود، زندگیاش برای همیشه تغییر میکند. سالها بعد، در آسایشگاه روانی بستری است تا اینکه ورود زنی مرموز به نام ماهلین، سرنوشت او را دوباره به جریان میاندازد ...
آرامش دختر هجده سالهای که مورد دست درازی پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده ...
خاوین قوام، تک پسر حاجنصرتالله قوام، صاحب بزرگترین و بهنامترین شرکت حمل و نقل دریایی ایران، از تاجرهای سرشناس است. پسری که برخلاف اعتقادات سفت و سخت پدرش تفریحات و عیاشیهای مختص به خودش دارد و قرار است بعد از ازدواجش با دخترعمویش تک فرزندِ عنایتالله قوام، تمام ثروت خاندان قوام به نام او و مهلا شود.اما یک شب در جزیرهی کیش بقایای جامانده از رابطهی پنهانش کار دستش میدهد و خدمتکار هتل یک ماه بعد با جواب مثبت بارداریاش، درست در شب عروسی خاوین و مهلا، دنیا را روی سر خاوین و آیندهاش خراب میکند تا قصه در تقابلی تنگاتنگ میان عشق و نفرت، مسیر پرچالشی را طی کند.
شاه آیهان مردی که به واسطه ی گذشته اش تبدیل به آدمی شده که برای قدرت و ثروت پا رو هر چی گذاشته تا یه آدم مشهور و موفق بشه؛ تا حدی که همه بهش لقب "شاه" میدن. برای رسیدن به این موقعیت به نواز که سال ها دوست دخترش بوده هم رحم نمیکنه و ازش سو استفاده میکنه. اما نواز به پسری که تازه وارد زندگیش شده تصمیم می گیره آیهان رو بکشه اما موفق نمیشه و نواز به شکل بدتری در دام آیهان میفته... آیهان برای انتقام کاری با نواز می کنه که...