دانلود رمان اکو از مدیا خجسته کاملا رایگا
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، پزشکی، ارتشی
تعداد صفحات: ۳۵۴۵
خلاصه رمان:
نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربهی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیل زدگان به منطقه ای در جنوب فرستاده میشود و همه چیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروانِ ارتشی که مانندِ او برای کمک به سیل زدگان اعزام شده و همکاریِ پر چالششان تغییر میکند!
قسمتی از رمان اکو :
_مجدد تسلیت میگم بهتون آقا حامد. انشالله که غم آخرتون باشه. روح سعید آقا شاد.
به سختی سر تکان داد و بعد از بیرون رفتن آخرین مهمان از خانه، در را به آرامی بست. با چشمان خسته و بی رمق به پذیرایی نگاه کرد.
مانی و چند پسر جوان فامیلشان در حال جمع کردن وسایل پذیرایی از روی میزها بودند.
نگاهش که به عکس برادرش افتاد، بغض آشنای این روزها دوباره سر باز کرد و چشمانش تر شد.
هفت روز غم انگیز و وحشتناک مانند برق و باد گذشته بود.
آنقدر سریع و ناجوانمردانه که انگار نه انگار در پس دقایق پر از غمش دل های شکسته و چشمان به خون نشسته به جای گذاشته.
با وجود اینکه فامیل و آشنا، همکاران برادرش و دوستانش در این روزها لحظه ای تنهایشان نمیگذاشتند اما، درون دلش خلائی به بزرگی تمام دنیا بود که انگار قرار نبود با هیچ چیزی پر شود.
نه خانه دیگر رنگ و بوی خانه داشت و نه خانواده اش همان خانوادهی همیشگی بودند.
مرگ سعید جوری زمینشان زده بود که زندگی کردن را فراموش کرده بودند.
پدرش از همان لحظه که خبر شهادتش را شنید، سکوت کرد و در تمام طول مراسمات عزاداری حتی یک کلمه هم با کسی حرف نزد …