دانلود رمان پادشاه خون از لیانا دیاکو کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۷۷۷
خلاصه رمان:
“غزل” به مچ های سیاه و کبودم نگاه میکنم و باز هم سعی میکنم که بغضم رو عقب بزنم و روی کارم تمرکز کنم. لباس هام رو درست میکنم و میخوام تبلت ثبت سفارش رو بردارم که فرشته وارد کانتر میشه و با لبخندی گرم میاد جلو و بغلم میکنه، “تولدت مبارک غزل خوشگلم.” ازم فاصله میگیره و با یک نگاه به صورتم میفهمه که چه خبره. صورت گرد و بامزه اش میره تو هم و میاد جلو، “نگو که دوباره با اون عوضی دعوا کردی.” …
قسمتی از رمان پادشاه خون :
“غزل” هوا کاملا روشنه که بالاخره تصمیم میگیرم از خواب ناآرومی که برای چند ساعت داشتم دست بکشم.
نور آفتاب از پنجره های بزرگ به داخل میتابه و فضا رو روشن کرده.
تابستون خیلی گرمیه و با اینکه یه تیشرت نخی بیشتر تنم نیست گرما کلافه ام کرده.
به طرف کانتر میرم و پنکه کوچکی که اونجاست روشن میکنم.
صورتم رو میشورم و داخل همه کابینت ها و یخچال رو با دقت نگاه میکنم.
از اونجایی که ویلی بهم اجازه داده بود از آشپزخونه اش استفاده کنم اول یه قهوه درست میکنم و بعد تخم مرغ و سوسیس رو سرخ میکنم و روی میز میذارم.
در حال تست کردن نون هستم که سایهی ویلی رو پشت سرم حس میکنم.
با اینکه از نظر اندام درشت و چاقه اما اخلاق خوبی داره.
صبح بخیرم رو با یک اشارهی سر جواب میده و بدون تعارف برای خودش یه قهوه میریزه و از اونجا دور میشه.
تا نون تست بشه تصمیم میگیرم برم سر وقت انبار خوراکیش تو اتاق کوچک پشت کانتره، تا ببینم چی داره.
صدای زنگ تستر که میاد برمیگردم و میبینم دو نفر از موتورسوارها بی تعارف پشت کانتر نشستند …