دانلود رمان روزهای مسموم از هاله نژاد صاحبی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۶۳۵
خلاصه رمان:
من حناام. دختری که حالا همه به چشم یک زن خطاکار نگاهش میکنند. من حناام، با بچهای نُه ماهه در رحمم. من حناام که خواستم برای جبران ورشکستگی عمویم، رحمم را به سارا و همسرش اجاره دهم.اما از کجا باید میدانستم که سارا… حالا من ماندهام و او با چشمهایی نقرهای و طفلی از او که در من رشد میکند. اویی که نه کودکش را میخواهد و نه…. دلباختهام. اشتباهیترین عشقی که گریبانم را گرفته…
قسمتی از رمان روزهای مسموم :
نگاه آخرو به تصویرم در آینه آسانسور انداختم و بیرون آمدم.
درو باز کردم و داخل شدم زن عمو به پشتی تکیه داده و مشغول بافتن بود.
با دیدنم لبخندی زد و در سلام دادن پیش قدم شد.
به سمتش رفتم و صورت مهربانشو بوسیدم و همزمان گفتم -تنهایی چرا قربونت برم؟ گلاره و شهاب کجان؟
بافتنی توی دستش را کنار گذاشت و دستی به مچ های دردناکش کشید و در حالی که صورتش از درد توی هم رفته بود جواب داد:
نیم ساعتی هست که رفتن بلیط بگیرن.
-بلیط چی؟
_قطار، بیشتر نمیتونم بمونم مادر دل و دینم پیش عموته،
کنارش باشم دلم آروم تره نزدیک عید هم هست دیرتر بخوام برگردم بلیط گیرم نمیاد گلاره گفت تو هم میخوای برگردی، چرا؟ خدای نکرده مشکلی داری اینجا؟
مبهوت به صورت زن عمو چشم دوختم. گلاره تصمیم خودش را گرفته بود و عملا میخواست منو توی عمل انجام شده قرار بده.
بی هدف از کنار زن عمو بلند شدم دستی به پیشانی دردناکم کشیدم و راهی آشپزخونه شدم.
_حنا؟ بیا اینجا ببینم میگم مشکلی پیش اومده؟
_آب بخورم میام زن عمو.
سرمو زیر سینک گرفتم و اجازه دادم آب سرد کمی التهاب درونم و کم کند.
امکان نداشت برگردم… من به امید همین دیدارهای کوتاه زنده بودم، برگشتنم به بم قطعا نفسمو میگرفت …