دانلود رمان صیغه ارباب از نویسنده ونوس کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اربابی، صحنه دار
تعداد صفحات: 736
خلاصه رمان: ارباب خشن و مغروری که دختر باکره صیغه میکنه به بدترین شکل بکارتشون رو میگیره رادمهر ارباب خشن و مغرور عمارت آریانفر، یه پدر جوون و خوشگذرونه که به دنبال مادری برای پسر چهارساله شه. سراغ دخترای زیادی میره و رو هر کدوم یه عیبی میذاره تا اینکه لادن رو میبینه صیغه اش میکنه و …
قسمتی از رمان صیغه ارباب :
این کیه؟ _همونی که میخواستی. پوزخندی بهش زدم و گفتم: خوبه سلیقتو دوست دارم _میدونم خوشت امده _عصر می برمش صیغش میکنم باید بیاد عمارت سر تکون داد و گفت: هرکاری میخوای بکن مال تو خواست بره که گفتم: باکرست؟ نیش خندی زد و گفت: آره نگران نباش سر تکون دادم و اونم رفت،نگاهی از سر تاپاش انداختم،بد نبود یعنی قابل تحمل بود ! با صدای سرد و خشک گفتم: بشین با بدن لرزونی نشست روی صندلی تکی که رو به روم بود و گفتم: خوب به حرفایی که میزنم گوش کن نگاهم کرد، نگاهش پر از ترس بود پوزخندی زدم و گفتم: عصر می برمت … میکنم.
هرچند به این چیزا اعتقادی ندارم اما خب واسه محکم کاری باید ی مدتی رو باهام بگذرونی! نگران نباش پولت رو میدم بعد از فسخ صیغه،مهریه و هر کوفتی رو بهت میدم و فقط … انگشتم رو گرفتم جلوش و گفتم: بعد از فسخ صیغه ببینم دنبالمی بلایی به سرت میارم که اون سرش ناپیدا ترس رو میشد تو صورتش حس کرد،زیادی نا بلد بود ! دخترای دیگه ای که باهاشون بودم پرو تر از این حرفا بودن! پوزخندی بهش زدم و بلند شدم و رفتم سمت اتاق و اون دختر رو به حال خودش رها کردم. می دونستم جرئت فرار کردن از این خونه رو نداره. دراز کشیدم روی تخت که گوشیم زنگ خورد از جیب شلوارم درش اوردم و بدون نگاه کردن جواب دادم:بله؟
_شلام،بابایی لبخندی روی لبم امد و گفتم:جانم بابا خوبی پسرم؟ _ملسی خوبم بابا؟ _جانم؟ _کی میای خونه دلم بلات تنگ شده _میام پسر بابا،شب خونم تازشم واست یه مامانی میارم _نه دوست ندارم مامانایی که میاری من رو اذیت میکنن _خب حالا این یکی رو هم میارم ببینش شاید خوشت امد؟ هوم؟ _باشه شب که امدی بلام پفکم بگیر لبخندی از ته دل زدم و گفتم:چشم پفکم میخرم خلاصه بعد از قطع کردن گوشی رو روی سینم گذاشتم و به پسر کوچولوم فکر کردم پسرم تازه میشد 4 ساله و من عاشقش بودم هر چند از مامانش بیزار هیچوقت یادم نمی امد از اون زن پتیاره خوشم امده باشه! با فکر بهش عصبی شدم،سعی کردم ذهنم رو منحرف کنم پس …
ارباب خشن و مغروری که دختر باکره صیغه میکنه به بدترین شکل بکارتشون رو میگیره رادمهر ارباب خشن و مغرور عمارت آریانفر، یه پدر جوون و خوشگذرونه که به دنبال مادری برای پسر چهارساله شه. سراغ دخترای زیادی میره و رو هر کدوم یه عیبی میذاره تا اینکه لادن رو میبینه صیغه اش میکنه و ...