دانلود رمان وهم از زهرا کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، معمایی
تعداد صفحات: ۳۰۰۳
خلاصه رمان:
نیاز مهر آرا، وکیل پایه یک دادگستری، دختری سر زنده و کله شق، برحسب یک اتفاق وارد پرونده شومی میشه که خارج شدن ازش غیر ممکنه و با خونی که ازش ریخته میشه، بازی شروع میشه… بازی ای که با خون شروع میشه و مردی که در سایه ها مثل یک مار وحشی، یک لَنسِر بزرگه!
قسمتی از رمان وهم :
“نیاز” سوز صدای قرآن و هق هق های کشنده مامان سکوت تلخ این فضای غم بار رو شکسته بود.
همه سر پایین انداخته و بخاطر مظلومیت دختری که هیچکس رو نداشت، اشک می ریختن.
غم چشم های بابا و قطره قطره اشک هایی که از چشم های عمو پایین می چکید و روی محاسنش می ریخت، اثبات مظلومیت ترنم بود.
عمو سرش رو پایین دوخته و سعی می کرد قطرات اشکش رو پنهان کنه اما من از دل اشوب و پاک عمو خبر داشتم و می دونستم چه دردی رو تحمل می کنه.
ترنم مثل دختر این آدم بود، بعضی روزها به شوخی بهش بابا می گفت و حالا… در سرد خونه چشماش رو بسته بود.
جو سرد و غم بار خونه به حدی زیاد بود که حتی راز بچه سال هم سکوت کرده بود و با گیجی به اشک های مادرش و غم لونه کرده در چشم های پدرش و بقیه نگاه می کرد.
همه در غم فرو رفته بودیم و اشک می ریختیم اما تنها کسی که روح از تنش پر کشیده بود، من بودم.
تصویر سر بریده اش حتی لحظه ای از جلوی چشمم پاک نمیشد.
صدای جیغ و التماس هام در گوشم اکو میشد و صدای خنده های ترنم در مغزم زنگ می خورد.
عصب به عصب مغزم از این درد زیاد ترکیده بود.