ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

رمان نورا از نویسنده هانیه محمدیاری با لینک مستقیم

دانلود رمان نورا از نویسنده هانیه محمدیاری کاملا رایگان

ژانر رمان: عاشقانه

تعداد صفحات: 1843

رمان نورا

خلاصه رمان: سیاوش بزرگمهر مرد مورد اعتماد همه.مردی که  بچه های یتیم برادر مرحومش و زیر بال و پرش گرفته. مردی که جوونی نکرده و از خیلی سالا پیش دل به چشمای نورا داده که براش دور و دست نیافتنیه. حالا نورا هم عاشقش شده و وارد رابطه شدن.اما زندگی سیاوش رازهایی داره که دست و پاشو بستن… نورایی که چشم پسر برادرش آراز و هم گرفته. آرازی که اصلا مورد اعتماد نیست و می خواد هر طور شده نورا رو به دست بیاره…

قسمتی از رمان نورا :

اهان در حالی که پيش دستی ها را داخل ظرفشويی می گذاشت گفت: _شايد حرف من ناراحتت کنه اما….آراز واقعا مرد زندگی نيست. دنيايی که برای خودش ساخته جای تعهد نمی زاره. ماهان لحظه ای که آراز گوشی اش را با صفحه ی روشنش روی عسلی کنار مبل گذاشت و برای شستن دست هايش رفت،ديده بود مخاطب او را که دختر بوده. با اين که درست نبود حتی کمی از پيامی که رد وبدل شده را هم ديده بود. پيامی پر از حرف های شهوت ناک و عجيب. مانده بود اگر آراز قصد ازدواج با نورا را دارد،حالا که آن دختر کنارش است، چرا با ديگری اين پيام ها را رد و بدل می کند. اين دختر با آراز قطعا می سوخت.

آيناز به آشپزخانه امدو در حالی که ميوه ها را در داخل يخچال می گذاشت با ناراحتی گفت: _اراز حرف تو سرش نمی ره. وگرنه که بعد از امشب منم موافقم که آراز مرد زندگی نميتونه برای کسی باشه.فقط اميدوارم نورا بتونه وابسته ش کنه. و می دانست که وابستگی چيزی است که در آراز هيچ گاه اتفاق نمی افتد. آراز دقيقا ورژن امروزی وجديد سهراب بود. شايد حتی از او هم خائن تر. _سامان جلوی در تو ماشينه. تو که زنگ زدی بيرون بوديم، گفتم برسونتم اين جا. بزار بگم بره، بمونم پيشت. حتی حال اين را هم نداشت که مخالفت کند. اين بار دردش فقط درد عشق نبود. دردش درد حماقتش بود. درد غروری که آن قدر له شده که ديگر چيزی باقی نمانده از آن.

روشنک با سامان تماس گرفت که برود و بعد آمد و کنار نورا نشست چشمان سرخ و اشک های بی صدايش، فقط می توانست يک دليل داشته باشد، سياوش. _کاش نمی رفتی. اصلا اين خانواده برای تو پر از دردسر و غصه هستن. نورا دست روی صورت خيسش کشيد و به پنجره ی شب زده خيره شد. همه چيزش را پای هيچ گذاشته بود و اين بود که درد داشت. _من احمقم….يه محبت نديده ی خاک بر سر که تا يکی اومد و….دست روی سر قلب بی جنبه و خرم کشيد….اون قدر بهش باختم که نخواستم واقعيتاش و ببينم….الان که فکر می کنم می بينم….من حتی خيلی خوبم نشناختمش…. اون آدم يه بازيگر قهار بود شايد…. روشنک ناراحت گفت: _چی شنيدی ازش که بهم ريختی باز؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب

سیاوش بزرگمهر مرد مورد اعتماد همه.مردی که  بچه های یتیم برادر مرحومش و زیر بال و پرش گرفته. مردی که جوونی نکرده و از خیلی سالا پیش دل به چشمای نورا داده که براش دور و دست نیافتنیه. حالا نورا هم عاشقش شده و وارد رابطه شدن.اما زندگی سیاوش رازهایی داره که دست و پاشو بستن... نورایی که چشم پسر برادرش آراز و هم گرفته. آرازی که اصلا مورد اعتماد نیست و می خواد هر طور شده نورا رو به دست بیاره...

مشخصات کتاب
  • نام کتاب: نورا
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: هانیه محمدیاری
  • تعداد صفحات: 1843
  • حجم: 11.65 مگابایت
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
  • برچسب ها:
  • admin
  • 834 بازدید
  • 40,000 تومان
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان نورا از نویسنده هانیه محمدیاری رمان رایگان بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.