ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
متن کامل رمان خورشید نیمه شب اثر یو نسبو دانلود فایل PDF (با لینک مستقیم) – ویرایش جدید و بهبود یافته + مخصوص موبایل)
فرار و فرار و فرار؛ این است تنها راه نجات یون از دست فیشرمن خبیث. اما مگر آدمی تا کی میتواند به فرار ادامه دهد؟… این اثر جذاب از جهاتی ادامهی رمان خون بر برف به شمار میرود؛ اگرچه نهایتاً باید آن را داستانی مستقل محسوب نمود …
پرده ای از رمان خورشید نیمه شب
صد ساعت پیش. اما خیلی قبل از آن شروع شده بود. همان طور که گفتم خودم هم نمیدانم چطور فرضا یک سال پیش شروع شد. همان روزی که برین هیلدسن در اسلاتس پارکن آمد پیشم سراپا مضطرب بودم تازه متوجه بیماریاش شده بودم. دماغ برین هیلدسن عقابی بود و سبیلش مدادی. موهایش هم خیلی زود ریخته بود. برای هافمن کار کرده بود. البته قبل از اینکه فیشرمن او و تمام داراییهای هافمن به عبارتی زنش تمام سهمش از بازار هروئین و یک آپارتمان بزرگ در خیابان بیگدی اسلو را بالا بکشد. برین هیلدسن گفت که فیشرمن میخواهد با من حرف بزند و باید بروم مغازه ماهی فروشی خودم را معرفی کنم. پدربزرگ عاشق
آن ضرب المثلهای اسپانیایی بود که زمان زندگی در بارسلونا هنگامی که اقتباسش از کلیسای لاساگرادا فامیلیا را نقاشی میکرد به خاطر سپرده بود. یکی از آنهایی که بیشتر از همه به گوشم خورده بود این بود: خیلی کمک حال داشتیم تو خونه مامان بزرگ هم حامله شد. معنایش چیزی شبیه به قوز بالا قوزه بود. به هر حال روز بعد به مغازه فیشر من در میدان یونس توریکه رفتم که نه این دلیل که خودم میخواستم بلکه چون گزینه دیگری نداشتم. فیشرمن بیش از حد قدرتمند بود و خیلی خطرناک همه میدانستند که او چطور سر از بدن هافمن جدا کرد و گفت این سزای کسی است که پایش را از گلیمش درازتر بکند. یا داستان آن
دو مواد فروشی که بعد از مصرف کمی از جنس ناپدید شدند. هیچ کس دیگر آنها را ندید. تا چند ماه بعد از این قضیه میگفتند کوفته ماهیهای مغازهاش خیلی خوشمزه شده بود. او کاری به این شایعهها نداشت تاجری مثل فیشرمن این طور از قلمرواش دفاع میکرد با مخلوطی از شایعه حرفهای نیمه راست و حقایقی انکارناپذیر درباره سرنوشت شوم افرادی که میخواهند او را دور بزنند. من هیچ وقت سعی نکردم او را دور بزنم با این حال وقتی به مغازهاش رسیدم و به یکی از خانمهای مسن تر پشت دخل خودم را معرفی کردم، مثل مفنگیهایی که مصرفشان را یکجا قطع کرده باشند شرشر عرق میریختم. نمیدانم آن خانم …
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.