ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

متن کامل رمان شاه دزد دلربا اثر فاطمه غلامی دانلود فایل PDF (با لینک مستقیم) – ویرایش جدید و بهبود یافته + مخصوص موبایل)

دلربا دختر فقیری است که در پرورشگاه بزرگ شده، دنبال کار می‌گردد ولی هیچکس به یک دختر هجده ساله بدون هیچ سابقه‌ی کاری و مدرک تحصیلی، کار نمی‌دهد، یک روز دوست دوران بچگی خود را که دزد شده می‌بيند و از آنجا ماجرا شروع می‌شود …

پرده ای از رمان شاه دزد دلربا

به سمت راهرویی که سعید رفته بود رفتم… با باز بودن در اتاقی به سمتش رفتم. با دیدن جسد بی جونی که روی زمین افتاده بود وحشت زده پاهام بی جون شد و روی زمین افتادم. به گریه افتادم و همونجوری چهار دست و پا به سمتش رفتم. بالا سرش نشستم و بهش نگاه کردم. چرا اینجوری اینجا افتاده بود؟ اونم با یه چاقو مستقیم توی قلبش…!! نمی‌تونستم ازش چشم بردارم. چاقو مستقیم توی قلبش فرو رفته بود‌. دستمو برای چاقو بردم تا بیرونش بیارم ولی خیلی محکم بود. تمام دستم خونی شده بود و تنم به لرزش افتاده بود. با وارد شدن یهویی چند نفر وحشت زده خودمو عقب کشیدم… اونا هم با وحشت من و نگاه می‌کردن.

منی که روی زمین افتاده بودم و خودمم حال خوشی نداشتم. چون خیلی خورده بودم خودمم نزدیک بود روی زمین بیوفتم… پسرا و دخترا با تعجب و وحشت بهم نگا می‌کردن. یکی از دخترا جیغی زدو گفت: واای پسره رو کشته..؟ برین ببینیم مرده یا نه؟ همه شروع کردن به جیغ زدن‌. با وحشت به دستم نگا کردم و گفتم: نه نه من کسی رو نکشتم، با گریه چنتا توی صورت خودم زدم و گفتم به خدا من کاری نکردم، نه نکردم… نمی‌دونم چند وقت گذشت که آمبولانس و پلیس اومد… با وارد شدن پلیسا به داخل اتاق وحشت کردم. چنتا پلیس زن وارد شدن و به سمت من اومدن. لباسامو تنم کردن و چنتا پلیس مرد وارد شدن و

مشغول شدن… از زمین بلندم کردن و من و همراه خودشون بردن. تقلا کردم و گفتم: کجا؟… كجا من و مي‌برين. يكيش گفت که ساکت باشم. ولی مگه می‌شد ساکت شد…؟ از شدت سرگیچه سرم به دوران افتاده بود و همه جا رو تار می‌دیدم… یه لحظه چشمام روی هم افتاد و دیگه هیچی نفهمیدم… چشمامو که باز کردم توی یه اتاق سر تا پا سفید بودم خواستم دستمو تكون بدم ولی چون سرم داخلش بود نتونستم… نگاهی به خودم کردم تمام لباسام عوض شده بود. با باز شدن در به خودم اومدم. یه پلیس زن داخل شد و به سمتم اومد. توی خودم جمع شدم… با وارد شدن به پرستار، زنه رو به پرستاره گفت: اگر می‌شه زودتر آمادش كنين …

رمان بوک، مرجع دانلود و مطالعه این اثر: رمان شاه دزد دلربا

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
  • admin
  • 858 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای رمان شاه دزد دلربا بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.