ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

متن کامل رمان تنهام نزار اثر فروزان ۷۰ دانلود فایل PDF (با لینک مستقیم) – ویرایش جدید و بهبود یافته + مخصوص موبایل)

ساغر تک دختر خانواده‌ایه که همراه داییش در کنار هم زندگی می‌کنن… یکی از دوست‌های دایی ساغر به اسم عماد که دانشجوی سال آخر پزشکی و شهرستانی هم هست به دلیل پیدا نکردن خوابگاه مجبور میشه طبقه بالایی خونه همراه دایی ساغر یه مدتی زندگی کنه تا جایی رو برای اسکان پیدا کنه ساغر پشت کنکور تجربیه و یکی از آرزوهاش اینکه پزشک بشه… اومدن عماد به زندگی ساغر با کل کل و شیطنت شروع میشه تا اینکه …

پرده ای از رمان تنهام نزار

از اون روز دیگه کمتر با عماد رو به رو می‌شدم.. اونم وقتی منو می‌دید حرفی نمی‌زد… فکر کنم ترسید باهام بحث کنه و باز یه خرجی روی دستش بیفته… هنوز یادم نرفته وقتی که شب همون روزی که دربند بودیم دایی و عماد به طبقه پایین اومده بودن.. دایی همش به کسی که چرخای ماشین رو پنچر کرده بود بد و بیراه می‌گفت… عماد هم در سکوت به من خیره شده بود البته با پوزخند دیوونه کننده که دلم می‌‌خواست فکش رو بشکونم! مهم نیست.. بذار دایی هر چقدر می‌خواست نثار خواهرزادش کنه… جای دوری نمیره… شما جيبباتو بپا دوباره خالی نشه!!! بعد از کلاس به پیشنهاد عسل قرار شد کمی توی خیابونا بچرخیم… اصلا

حس و حال خونه رفتن نداشتم… یعنی یه جورایی عادت کرده بودم به پر و پای عماد بپیچم و حالا که یه جورایی با هم قهر بودیم از تو خونه موندن خسته می‌شدم… با صدای پسر جوونی که داشت با عسل بحث می‌کرد نگاهم به بیرون دوخته شد. پسر جوون سرش رو از پنجره بیرون آورده بود و به عسل می‌گفت: خانومی آروم برو اوف نشی! عسل با اخمی بهش گفت: خانوم عمته.. راتو بکش برو! پسره خندید و گفت: ما که عمه نداریم عزیزم…ولی شما حرص نخور…صورتت جوش می‌ندازه. الناز رو به عسل گفت: عسل جون پاتو بذار رو گاز تا بفهمه با کی طرفه. عسل هم که انگار منتظر بود سرعت ماشین رو بالا برد و رو به همون

پسر گفت: اگه تونستی منو بگیر داداش! من که صندلی عقب نشسته بودم گفتم: دیوونه آروم برو… گور باباشون! عسل خندید و گفت: جان ساغر راه نداره.. اصلا نترسید.. به من میگن عسل شوماخر!! ماشین مزاحم همونطور در کنارمون می‌روند عسل هم هر لحظه به سرعتش اضافه می‌کرد…قلبم داشت میومد توی دهنم… عسل از بین ماشینای دیگه لایی می‌کشید.. اصلا به جیغا و التماسای من اهمیت نمی‌داد.. الناز هم بدتر از اون می‌خندید و می‌گفت تندتر برو…ایول. سر چهارراه چراغ قرمز شده بود اما عسل که سرعتش بیش از حد زیاد بود نتوونست ماشین رو به موقع نگه داره.. نگاهمو به چپ دوختم.. یه ماشین دیگه داشت به سرعت …

رمان بوک، مرجع دانلود و مطالعه این اثر: رمان تنهام نزار

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
  • admin
  • 198 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای رمان تنهام نزار بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.