رمان تزویر

متن کامل رمان تزویر (حقیقت یخی) اثر دن براون دانلود فایل PDF (با لینک مستقیم) – ویرایش جدید و بهبود یافته + مخصوص موبایل)

داستان تزویر از آنجا شروع می‌شود که زمین شناس معروفی در سرزمین‌های قطب شمال به اکتشافی دست پیدا می‌کند، هلی‌کوپتری می‌آید و بعد از مدتی سوار کردن آن‌ها بدون هیچ حرف و بحثی آن‌ها را بالای کوه‌ها به بیرون پرت می‌کنند. بعد قصه به روزهای انتخاباتی می‌کشد. جایی که سناتور سنکستون برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری با رئیس جمهور فعلی، زاکاری هنری رقابت می‌کند و در انتخاب اولیه، سنکستون از رئیس جمهور فعلی پیشی گرفته است. سنکستون دختری به نام ریچل دارد که برای سازمان اطلاعات کار می‌کند و اخبار محرمانه کاخ سفید را او تهیه می‌کند. ریچل از پدرش به خاطر دورویی و تزویرش منتقر است و از سوی دیگر هنری می‌خواهد او را به سوی خود جلب کند. دلیل موفقیت سنکستون در انتخابات اولیه، انتقادات او از ناسا است و این در حالیست که رئیس جمهور ۲ هفته است به مقر کاخ سفید نرفته و در جزیره‌ای که تحقیقات ناسا انجام می‌شود …

پرده ای از رمان تزویر

یک ساعتی بود که ریچل سکستون، به سمت شمال پرواز می‌کرد و در تمام طول راه جز آب و دریا چیزی به چشمش نخورده بود. پس از مدت کوتاهی خلبان گفت: به مقصد نزدیک شده‌ایم و یخبندان شروع شده است! -بالاخره نگفتی مرا به کجا می‌بری؟ -به زودی خواهید فهمید! ریچل نگاه دیگری به بیرون انداخت و آن پایین چیزی به صورت نقطه نقطه به چشمش خورد. خلبان گفت: آن‌ها قله‌ی کوه‌های یخی هستند که به صورت نقطه دیده می‌شوند. شش سال پیش که ریچل همراه مادرش با کشتی به آلاسکا رفته بودند برای اولین بار کوه‌های یخی را دیده و آن مسافرت اولین و آخرین سفر ریچل با مادرش بود. آخرین بار شب قبل از کریسمس

تلفنی با هم صحبت کرده بودند. ریچل به مادرش گفته بود: مادر بسیار متأسفم که به خاطر برف زیاد در فرودگاه محبوس شده نمی‌توانم کریسمس را با خانواده بگذرانم. و مادرش مأیوسانه جواب داده بود: من آرزو می‌کردم به موقع به اینجا برسی تا کریسمس را با هم باشیم، بدتر از همه این که پدرت هم تلفن کرد و گفت به خاطر کار زیاد نمی‌تواند به منزل بیاید و در واشنگتن خواهد ماند. خلق ریچل تنگ شد و گفت: ولی حالا که سنا تعطیل است و او بیش از دو ساعت با منزل فاصله ندارد علت نیامدنش چه بود؟ -گفت که خسته است و نمی‌تواند سفر کند و می‌خواهد پس از کمی استراحت به کارهای عقب افتاده‌اش برسد تا در سال

جدید کارهای انباشه شده نداشته باشد. ریچل این حرف را باور نکرد و مطمئن بود که سناتور سکستون خیال دارد روی زن‌هایی که خود را به پای او می‌انداختند، کار کند. با این که مخفیانه به زنش خیانت می‌کرد این جریان سال‌ها بود که ادامه داشت. البته مادرش زن خامی نبود اما به محض این که در این باره لب می‌گشود با بدخلقی و آبرو ریزی از سوی سناتور روبه رو می‌شد، به همین دلیل ترجیح داده بود سکوت اختیار کند. ریچل به مادرش فشار می‌آورد که طلاق بگیرد ولی او می‌گفت: کاترین ونتورت سکستون پایبند تعهد خود که در روز عقد گفته بود: تا مرگ آن‌ها را جدا نکرده به شوهرش وفادار خواهد مانده حاضر نیست زیر قول و پیمان خود بزند …