دانلود رمان آرایش جنگ از ماهور ابوالفتحی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات: ۳۰۵
خلاصه رمان:
هلیا نکن شر میشه؟… نههه ما یه ماهلی نکن شر میشه داریم که از اونم وحشی تره… ماجرا از این قراره که ماهلی با دویستا سرعت زارت میکوبه تو شیکم عروسک حسن [خودش دوست داره کارن صداش کنن] میگه اقا اگه خسارت میخوای یه ساعت دوماد بابام شو، اینا شل میگیرن از باباش سفت میخورن، به خودشون که میان سر یه سفرهی عقد صورین..
قسمتی از رمان آرایش جنگ :
مامانی لباس عقد مامانم رو از چمدون درآورد و در حالی که با بغض دادش دستم گفت:
_اون سليطه لیاقت اینو نداشت زرتی طلاق گرفت تو بپوشش مادر بهت می آد.
فکر کنم مامانی نمی دونست منم یه سلیطه بی لیاقتم که قراره زرتی طلاق بگیرم،
وگرنه جای اینکه بهم لباس بده انگشت می کرد چشم هام رو در می آورد.
بعد یه نگاه به کت شلوار بابا كرد یه نگاه به حسنی دست آخرم دید نمیشه گفت: تو شلوار آماده گیرت میآد یا میدی برات بدوزن؟
حسنی خندید، به زبونش اومد که بگه ” خودم تولید…”
که فکر میکنم منظورش این بود که تولیدی داره ولی خوب جمعش کرد و گفت: خودم میدوزم یعنی واسه خودم…
القصه که مامانی با تاسف انگار که بچه مریض باشه سر تکون داد و زیرلب گفت:
– خدایا رحمت به مادرش می اومد و رفت.
حسنی ام گفت یه کت شلوار پیدا میکنه و می آره.
رفت و الحق و الانصاف که وقتی برگشت عین سیاره زحل زیبا و با جلال شد.
طوری که اون قدر نگاهش کردم که مامانی گفت ولش کن شاید این بچه بخواد عاروق بزنه.
یکم فن بیانش چندشه وگرنه تو شعور و کمالات نظیر نداره.
خلاصه که من و حسنی الان سر سفره عقدیم …