ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

متن کامل رمان آمور اثر غزل ملاح نسخه PDF برای اندروید و آیفون (ویرایش جدید) لینک دانلود مستقیم و رایگان

آمور، جوانی سرد و خشک، اما قدرتمندترین مرد محل، ثروتی داشت که حتی قانون هم نمی‌توانست او را محدود کند. کینه‌ای قدیمی در دل داشت و برای انتقام از برادرش، وارش را خرید تا با تجاوز، او را به عذاب بکشاند.

پرده ای از رمان آمور

مگه دستم بهت نرسه، به محض رسیدن به محله خودمان فشار دیگری به پایش آوردم و بالاخره دست از اذیت کردنش برداشتم این که اینگونه او را ازار دهم مایه تفریحم بود! همین که از موتور پیاده شدیم با دیدن دو ماشین مدل بالا که جلوی در پارک بود، لرزی به تنم نشست نگاهی به آمور انداخته و آرام لب زدم: _کی اینجاست؟ صورتش را درهم کشید و چشمانش ریز شد. میتونی بری خونه تون به سر و گوشی آب بدی؟ با شنیدن حرفش یاد تهدید شهریار افتادم و تنم از ترس لرزید.

ولی با فکر به این که شاید کمکی از دستم بر بیاید شجاعتم را جمع کردم _آ… آره میتونم ! سری برایم تکان داد و آرام گفت منتظرت میمونم گوشیت رو ببر اتفاقی واسه ت افتاد خبرم کن، نفس عمیقی کشیدم و به او که در حال بردن موتورش به داخل حیاط بود نگاه کردم. با ترسی که در دلم موج میزد جلوتر رفتم و چند ضربه به در کوبیدم. چند لحظه بعد صدای قدمهای سریعی را شنیدم به محض این که در باز شد و چشم وحید به من افتاد بازویم را محکم گرفت و مرا به داخل خانه کشید.

_بیا برو یه چایی بذار درست و حسابی پذیرایی کن مهمون داریم کسی نیست کار کنه. چشم هایم را برایش گرد کردم. _مگه من کلفتتم؟ اخمی کرد. _اگه نمیخوای کار کنی گمشو بیرون سریع :گفتم: _باشه بابا چته؟ اومده بودم به مامان و بابا سر بزنم. نگاهی به سرتاپایم انداخت. _اینا چیه تنته بچه ای مگه؟ چپ چپی نگاهش کردم. _روز آخر امتحانم بود از راه مدرسه اومدم! نچی کرد. _باشه راه بیفت بریم تو… فقط خرابکاری نکنی آبرومون رو ببری.

پشت چشمی برایش نازک کردم به عنوان یه قاچاقچی زیادی به آبروت اهمیت میدی انقدر دهن بین نباش مرد تمرکزت رو بذار روی هدفت نیشگونی از بازویم گرفت که صدای “آخم” بلند شد. _خیلی داری بلبل زبونی میکنی برو تو آشپزخونه صداتم در نیاد! همین که وارد اتاق شد سریع به سمت آشپزخانه به راه افتادم و شروع به حاضر کردن میوه و چای کردم تا بتوانم مثل دفعه ی پیش فالگوش بایستم. همین که آخرین میوه رو در ظرف چیدم ناگهان

رمان بوک، مرجع دانلود و مطالعه این اثر: رمان آمور

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
  • admin
  • 7,962 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای رمان آمور بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.