ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
دانلود رمان ۳۶۵ روز اثر پرتو فرهمند به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
۳۶۵ روز راوی ارتباط پرهیاهویی میان لورا یک دختر جوان لهستانی متصدی فروش اجرایی و یک سرکردهی مافیای سیسیلی به نام ماسیمو است! ماسیمو پس از مرگ پدرش در راس خاندان مافیای خود قرار میگیرد و دلدادهٔ لورا میشود، سپس لورا را میرباید و از او میخواهد که به وی ۳۶۵ روز مهلت دهد، اگر در این ۳۶۵ روز دختر به او دل نبست، آزاد است و میتواند برود …
خلاصه رمان ۳۶۵ روز
ماشین ازحرکت ایستاد به محض اینکه پیاده شدیم افراد دومینیکو به طرفمون اومدن و پاکت نامه ای رو به دستش دادن و برادرم هم بدون هیچ حرف اون پاکت رو به سمت من گرفت حالا پاکت دست من بود و داشتم به طرف کتابخونه میرفتم. دلم میخواست تنها باشم تا بتونم این ماجرارو هضم کنم و باورکنم اون چیزی که دیدم واقعی بوده پشت میز نشستم و با دستهایی که کمی می لرزیدن قسمت بالایی پاکت رو پاره کردم و محتویات و مدارک داخلش رو روی میز ریختم. “لعنت” باورم نمیشد با دستام سرمو محکم گرفتم و فشار دادم عکسای بانوی من جلوم بودن عکسهای واقعی! نه پرتره های گرونقیمتی که سفارش میدادم تا نقاشها برام بکشن.
اون یه اسم داشت، فامیل داشت، گذشته ای داشت و آینده ای که خودش ازش خبر نداشت و من میخواستم براش بسازم. صدای ضربه هایی که به در کتابخونه کوبیده میشد به گوشم رسید. -الان نه.بدون اینکه حتی ثانیه ای از اون عکسا و نوشته ها چشم بردارم داد زدم: لورابيل. اسمش رو آروم زیرلب زمزمه کردم و صورتش رو از پشت کاغذ عکس نوازش کردم بعد از نیم ساعت زیر و رو کردن و بررسی دقیق مدارکی که جلوم بود کمی روی صندلیم عقب رفتم و به دیوار رو به روم زل زدم: میتونم بیام تو؟ صدای دومینیکو بود که داشت از لای در سرک میکشید چون هیچ واکنشی از خودم نشون ندادم به خودش جرات داد و اومد داخل روی صندلی که
مقابل میز قرار داشت نشست و پرسید: حالا میخوای چیکار کنی؟ خالي از احساس و خیلی یواش چشمام بالا آوردم و به سمت مرد جوان رو به روم نگاهی انداختم و جواب دادم: میاریمش اینجا. دومینیکو سری تکون داد و گفت: باشه ولی چجوری میخوای اینکارو بکنی؟ طرز نگاهش داشت آزارم میداد یه جوری نگاه می کرد انگار با کودن طرفه. -میخوای پاشی بری دم در هتل و بهش بگی، هی سلام من وقتی توی کما بودم و داشتم با مرگ دست و پنجه نرم میکردم تو رو توی خیالاتم دیدم و الان هر چند وقت یکبار توهم میزنم.. یهو ساکت شد و به کاغذهایی که جلوی دستم بود خیره شد و باز ادامه داد: توهم میزنم که تو” لورابيل مال منی …
ارجاع به سایت اصلی رمان بوک منبع تولید این اثر به نشانی: رمان ۳۶۵ روز
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.