دانلود رمان آدمای شهر حسود از ماهور ابوالفتحی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات: 649
خلاصه رمان:
یه دخترِ یتیم هیجده ساله که با خالهاش زندگی میکرد، شد عروسِ حاج احمد سیف، مردی که یه دنیا سرش قسم میخوردن ولی رضا این دختر رو نمیخواست! چون زنش تازه مرده بود؛ چون یه بچهی یه ماهه رو دستش مونده بود ولی بهش احتیاج داشت و کمکش کرد و کم کم این دختر شد همه چیز پسر حاجیمون…
قسمتی از رمان آدمای شهر حسود:
من همراه زنی که فقط دو ساعته دیدمش، روی کاناپه ای نشستم که نه مدرنه…نه قدیمی
فقط این ویژگیش به چشم می آد که سفیده،که تمیزه، که آرومم میکنه.
حاج خانم یه آلبوم گذاشته جلوم که حوصله ام سر نره و خب نمیره انگار.
خودش مدام در حال رفت و آمده، میگه میخواد واسه ناهار سنگ تموم بذاره چون من اومدم…
عرو گلش! عجیب نیست؟ از آسمون فرشته ی گذاشته خدا تو زندگی من؟!
میگم “کمک میخواین؟” میگه” الان نه، شمامهمون منی امروز.
حس آدم بودن بهم دست داده بعد چند لبخند میزنه، سال، بعد…
فکر میکنم از اولین روز زندگیم کسی بهم احترام نگذاشته و این اولین باره، خب طبیعیه که خوشم بیاد!
میپرسم: حاج خانوم من میتونم بخوابم؟
گیج نگام میکنه،میگه: آره مادر، بیا راهنماییت کنم. من خجالت زده لبخندمیزنم و میگم:
خیلی وقته آروم نخوابیدم. دلش میسوزه برام؟ که چند لحظه زل میزنه به صورتم و میگه:
عوضش الان برو راحت بخواب.